کتاب نیکلاس نیکلبی (Nicholas Nickleby) اثر چارلز دیکنز (Charles Dickens) سال 1838 تا 1839 به صورت داستان دنبالهدار منتشر شد. این رمان سومین اثر نویسنده است. سال ۱۸۳۹ انتشارات «چپمن و هال» آن را به شکل کتابی ۹۵۲ صفحهای منتشر کرد.
داستان نیکلاس نیکلبی مانند بسیاری از آثار چارلز ديكنز به موضوع کودکان و حقوق آنان پرداخته است و با جزئیات بسیار زیاد داستان دردناکی را ترسیم کرده است. روند داستان بسیار ساده است و آن را حتی برای نوجوانان مناسب میکند، چارلز دیکنز در رمانش به سادگی مفاهیم اخلاقی و خیروشر را بیان میکند و مثل بسیاری از داستانهای کلاسیک شخصیتهای بد را به عقوبت میرساند.
داستان با روایت ماجرای پدربزرگ نیکلاس آغاز میشود. آقای گادفری نیکلبی مردی فقیری است که با همسرش در لندن زندگی میکند. او دو پسر به نامهای رالف و نیکلاس دارد. هنوز بچهها خیلی کوچک هستند که آقای گادفری نامهای دریافت میکند که ارثیهای از عموی بزرگش به او رسیده است. وضع مالی خانواده تغییر میکند تا جایی که آقای گادفری هنگام مرگ میتواند ارثیهی خوبی برای نیکلاس و رالف به جا بگذارد. رالف ارثیهاش را از روشهای مختلف افزایش میدهد اما نیکلاس این طور نیست و زندگی آرامی را در روستا پیش میگیرد. او ازدواج میکند و صاحب یک دختر و یک پسر میشود. وقتی بچهها بزرگ میشوند، او تصمیم میگیرد با پولش معامله کند تا سرمایهاش افزایش پیدا کند اما در این کار موفق نمیشود. نیکلاس نیکلبی بزرگ در اثر این ناکامی میمیرد و پسرش نیکلاس نیکلبی کوچک و مادر و خواهرش را تنها میگذارد. عموی نیکلاس با این شرط که او معاون یک مدرسهی شبانهروزی شود، قول میدهد او و خانوادهاش را یاری کند. اما این مدرسه یک مدرسهی معمولی نیست.