شرلوک هولمز کارآگاه عجیب و غیب و نامآشنایی است که هرکدام از خوانندگان و علاقهمندان به داستانهای جنایی یکبار هم که شده تلاش کردهاند مسائل را از دریچهی نگاه او ببینند و مثل او تیزبین و دقیق باشند و رابطهی مسائل را پیدا کنند. او کسی است که حدسهایش شبیه غیبگویی جادوگرهاست و اطرافیانش و البته خواننده را حیرتزده میکند؛ اما شرلوک هولمز اولین بار از کجا آمد. اتود در قرمز لاکی سرآغاز داستان شرلوک است. داستانی که آرتور کانون دویل نوشت و در آن زوج شرلوک و جان واتسون را خلق کرد تا علاقهمندان به داستانهای پلیسی و جنایی تا سالها بعد از وجود یک کارآگاه جذاب و درعینحال اعصابخردکن لذت ببرند. این داستان دوستداشتنی را بخوانید و با سرآغاز داستان شرلوک هولمز آشنا شوید
دکتر جان واتسون پزشکی است که از افغانستان بازگشته و در جنگ جراحاتی هم برداشته است. او در بازگشت به لندن پول زیادی ندارد و برای اینکه از نو شروع کند به یک همخانه نیاز دارد. یکی از دوستان واتسون شرلوک که مردی عجیبوغریب است را به او معرفی میکند و جان واتسون در اولین دیدار از شرلوک که یک کارآگاه خصوصی است خوشش میآید و باهم همخانه میشوند. در همین زمان شرلوک با پروندهی قتل عجیبی روبهرو میشود که اسکاتلندیارد در حل آن درمانده شده است و حالا از او خواستهاند تا حلش کند. دو قتل در میان است، دو قتلی که شرلوک باید رابطهی میان آنها را پیدا کند و البته اینجا جایی است که کمکم دکتر واتسون هم در کنار شرلوک قرار میگیرد تا هولمز از دانش پزشکی او استفاده کند و البته در ادامهی ماجرای شرلوک هولمز، دکتر واتسون دستیار و همراه همیشگی او خواهد بود